تمام پدران و مادران در طول تاریخ، فرزندان خود را به کارهایى واداشته و از کارهایى نهى کردهاند بنابراین، مسأله امر و نهى و تشویق و هشدار، ریشه در درون هر انسانى دارد و مربوط به زمان و مکان و یا نژاد و منطقه خاصّى نمىشود.هر مسألهاى اینگونه فراگیر باشد، نشانه از فطرى بودن آن دارد.
عکس العمل حیوانات در برابر خطرها
مسأله هشدار و اخطار و یا فریاد در برابر خطرها و انحرافها، مخصوص انسانها نیست. در قرآن مىخوانیم: همین که مورچهاى دید حضرت سلیمان با لشکرش در حرکتند، فریاد زد و به سایر مورچگان گفت: به لانههاى خود بروید تا پایمال آنان نشوید.(6)
و همین که هدهد در پرواز خود از فضاى کشور سبا متوجه انحراف مردم شد و دریافت که مردم خورشید پرستند، نزد حضرت سلیمان آمد و با ناله خود، از این انحراف شکایت کرد.(7)
بنابراین، فریاد در برابر انحراف و دلسوزى براى دیگران، نه تنها مسألهاى فطرى براى انسانهاست، بلکه ریشه غریزى در حیوانات دارد؛ لذا اگر گفته شود که انسانِ بىتفاوت از حیوان پستتر است، سخن گزافى نباشد، البته مسئولیت همه مردم نسبت به امر به معروف و نهى از منکر یکسان نیست؛ بلکه وظیفه علما و دولتمردان از دیگران بیشتر است.(8)
ریشه عقلى
امر به معروف و نهى از منکر یک ضرورت عقلى است. این مسأله بقدرى روشن است که نگرانم اگر توضیحى داده شود، همچون ابرى جلوى خورشید، از شفافیت آن بکاهد.
کدام عاقل است که سکوت در مقابل خطر و انحراف راپسندیده و آن را محکوم نکند؟
کدام عقل است که راهنمایى، دلسوزى، تشویق به کار خیر و جلوگیرى از مفاسد را لازم نداند؟
از آنجا که دین اسلام مطابق با عقل و فطرت است، مىتوان گفت که تمام آیات و روایاتِ امر به معروف و نهى از منکر، ما را به همین قضاوتِ روشن عقل ارشاد مىکند.
-------------------------------------------------------------
6) حَتّى اِذا اَتَوْا عَلى وادِ النَّمْلِ قالَتْ نَمْلَةٌ یا اَیُّها النَّمْلُ اُدْخُلُوا مَساکِنَکُم لایَحْطِمَنَّکُم سُلَیمانُ و جُنُودُه و هُم لایَشْعُرونَ. نمل / 18.
7) وَجَدْتُها و قَومَها یَسجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللّه ...نمل/24.
8) لَولا یَنْهاهُمُ الرَّبّانیُّونَ و الاَحْبارُ عَن قَولِهِمُ اْلاِثْمَ. مائده / 63.
ستاد احیاى امر به معروف
به فکرم رسید، اکنون که خداوند توفیق تشکیل ستاد اقامه نماز را به ما داد و توانستیم میلیونها جلد کتاب نماز در سطوح مختلف تهیه، تکثیر و توزیع کنیم و فرهنگ نماز را گسترش دهیم، دوستانى را پیدا کنیم تا براى زکات و امر به معروف نیز کارى فرهنگى انجام دهیم.
به جمع فضلاى قم - که از شاگردان شهید آیت الله بهشتى و قدوسى - رفتم و نالهاى زدم و همراهانى پیدا کردم. با آیت الله جنتى ستاد احیاى امر به معروف را تشکیل دادیم و کار را شروع کردیم. از خداوند هم توفیق خواستیم. در این ستاد، هر یک از دوستان کارى را به عهده گرفت و سهم من هم کار فرهنگى و تبلیغى شد. لازم دانستم کتابى در این زمینه بنویسم. این کتاب تکمیل پانزده جلسه درسهایى از قرآن است که در تلویزیون پیرامون امر به معروف داشتهام. در این کتاب، علاوه بر اهمیت موضوع و آثار شوم ترک آن، به شیوهها و وظایف آمران به معروف و نیز علاوه بر آیات و روایات، به مسائل اجتماعى و حکومتى و روانى که مربوط به این فریضه مىشود اشاراتى شده است.
یکى از معروفها برپایى نماز است که بحمدالله در جامعه ما گسترش یافته است. امروز که این کلمات را مىنویسم، دهها هزار نماز جماعت به طور آزاد در مراکز آموزشى، میادین ورزشى، پادگانها، ادارات و کارخانجات بر پا مىشود.
معروف دیگر، توجه به قرآن است که صدها هزار نفر از این نسل به آموزش و حفظ و مفاهیم آن رو آوردهاند.
معروف دیگر، پیشرفتهاى علمى، ابتکارات، اختراعات، برندهشدن در مسابقات علمى و از همه مهمتر پیروزى رزمندگان در هشت سال دفاع مقدس و خنثى کردن توطئهها و توسعه کتابخانهها و دانشگاهها و کم شدن بىسوادى و افزایش خدمات بهداشتى و علمى، رفاهى و... است.
اما در کنار همه اینها، مفاسد فراوانى نیز وجود دارد که باید براى محو آنها فکرى کرد.
نکته قابل توجه اینکه، معروف و منکرهاى هر گروه و دستگاهى را مؤمنان واقعى آن نظام بهتر مىشناسند؛ یعنى فرمانده یک ارتش، بهتر از هر کس معروف و منکر پادگان را مىشناسد. اگر او با همفکران مؤمن خود جلساتى در جهت گسترش معروف و جلوگیرى از منکرات تشکیل دهد، با امدادهاى الهى مىتواند پادگان را به یک محیط بسیار سالم تبدیل کند. همچنین معتمدین بازار، مدیران کارخانهها، پیرمردان روستاها، قهرمانان ورزشکار، اساتید دانشگاهها، معلمان دلسوز و مسئولین نظام، هر یک در هر رتبهاى که هستند، به خاطر محبوبیت و تخصص و سابقه و شناخت عمیق از جزئیات، بیش از هرکس مىتوانند معروف را گسترش دهند؛ لذا قرآن، امر به معروف و نهى از منکر را بیشتر به دوش کسانى گذاشته، که از امکانات ویژهاى برخودارند؛ زیرا مردم از این افراد حرف شنوى بیشترى دارند.1
1) الذین ان مکناهم فى الارض اقامواالصلوة و اتواالزکاة و امروا بالمعروف و نهوا عن المنکر. حج /41.
کتاب امر به معروف و نهی از منکر حجت الاسلام قرآئتی
با یک نگاه گذرا به سوره مبارکه والعصر میفهمیم که :
بر خلاف گمان انسان که خیال میکند هر روز به عمرش افزوده مىشود، هر روز که مىگذرد از سرمایه او کاسته مىشود؛ پدر بزرگها در حقیقت «پدر کوچک» هستند و نوزادها که عمرى در پیش دارند، بیشترین سرمایهها را دارا مىباشند. به زمان سوگند که انسان همچون یخ هر لحظه در حال آب شدن است (وَالْعَصْرِ اِنَّ اْلاِنْسانَ لَفى خُسْرٍ) پس در برابر به هدر رفتن عمر باید چیزى بهتر از عمر به دست آوریم. مال و مقام و مدال بهتر از عمر نیست. آنچه بهتر از عمر ماست، ایمان و عمل صالح است (اِلاّالْذینَ امَنوا و عَمِلواالْصالِحاتِ). ایمان و کار نیک اگر توسعه پیدا نکند، ارزشى نخواهد داشت. بنابراین، باید دیگران را نیز به ایمان و عمل صالح سفارش و دعوت کنیم (وَ تَواصَوْا بِالْحَقِّ)؛ البته پیمودن این راه، مشکلاتى در بر خواهد داشت؛ یعنى اگر بخواهیم مردم را به خیر و معروف دعوت کنیم و از مفاسد و انحرافاتى که دارند، باز داریم، احتمال دارد که برخوردهاى ناگوارى پیش آید؛ ولى به هر حال باید با پشتکار این راه را بپیماییم (وَ تَواصَوْا بِالصَّبْرِ).
کوتاه سخن اینکه هستى براى ما آفریده شده است و هر روز که از عمرمان کاسته مىشود، اگر چیزى ذخیره نکنیم، در این بازار هستى باختهایم. بهترین ذخیرهها ایمان و عمل صالح و سفارش کردن دیگران به حق و صبر است. سفارش به حق، همان امر به معروف است که شامل فکر حق، حرف حق، قانون حق، رهبر حق، حکومت حق مىشود؛ یعنى باید هر روز معروفها را گسترش دهیم و از مفاسد و منکرها جلوگیرى کنیم.
در زمان ما، با رهبرى امام خمینى رضوان الله تعالى علیه و خون شهدا، بزرگترین منکر (طاغوت و سلطه آمریکا) محو و بزرگترین معروف (استقلال، آزادى، جمهورى اسلامى) بر پا شد.
ولى این بنا و ساختمان نیاز به حفاظت دارد. اگر دیوارى بندکشى نشود، آجرها و سنگهاى آن یکى پس از دیگرى فرو مىریزد.
به هر حال امام خمینى و شهداى عزیز، نظامى ساخته و به دست ما سپردهاند و این ما هستیم که باید از آن بهخوبى پاسدارى کنیم؛ هر جا فسادى دیدیم، فریاد بزنیم و آن را بیان کنیم. همچنین، هر روز معروفى را گسترش دهیم.
برخی همکارانم در اداره نسبت به انجام برخی واجبات (مواظبت از بیت المال و…) و ترک محرمات (ریش تراشی ، غیبت ، دروغ و…)کاهل بودند. حیا و خجالت باعث شده بود نسبت به اشتباهاتشان سکوت کنم و نسبت به این سکوت هم ناراحت بودم چون کوله بار سنگین عدم انجام یک واجب بزرگ را روی دوشم احساس میکردم. پس از بررسی فراوان به این نتیجه رسیدم که به بهانه بیان مساله شرعی در بین الصلاتین نماز ظهر و عصر، احکام مسائل مبتلا به را بیان کنم. این پیشنهاد هم مورد استقبال همکاران قرار گرفت و هم اینکه بیش از انتظار روی خودم و همکارانم اثر داشت. این اقدام بحمدالله باعث شد به مرور خیلی از منکرها در فضای اداره از بین بره .فضای معنوی عاری از گناه در اداره چقدر زیبا و آرامش بخشه.
برگرفته از : http://rmarof.com