-حاجآقا به نظر شما مشکل اصلی بچه مذهبیهای ما امر به معروف و نهی از منکر نمیکنند در سطح چامعه چه چیزی است و راه حل آن نیز چیست؟یکی از دلایل این هست که حیا میکنند در حالیکه نباید در امر دین حیا کرد. بعضی از افراد هم هستند که خائفاند. نگرانند نسبت به اینکه آیا کلامشان اثر دارد یا نه! در حالیکه باید در اکثریت موارد احتمال اثر بدهند. خوب بالاخره حق یک ابهتی دارد. عامل دیگری این است که بلد نیستند. میگویند نمیدانیم چه بگوییم؟! باید آموزش داده بشود اینکه جگونه بگویند. کجا بگویند تا موثرتر باشد. عامل دیگر این است که در فرهنگ ما این کار نهادینه نشده است. هیچوقت الگویی ندیده که من میخواهم مانند این الگو عمل کنم. رسانهها مثل صدا و سیما باید الگو نشان بدهند تا مردم بدانند چهطور باید عمل کنند. نماز عید فطر وقتی نشان داده میشود با آن تلاوت و حلاوت سال بعد [مردم] بیشتر میروند. اگر ما در این زمینه الگوسازی کنیم اثر خود را میگذارد. حتما الگو سازی نکردیم. عموم جامعه ما هم زیباییهای امر به معروف و نهی از منکر را نمیدانند؛ اگر بدانند یک آمر به معروف و ناهی از منکر را بیشتر تحویل میگیرند شیوع پیدا میکند. این هم باید به اطلاع جامعه رسانده شود. هم عوامل را گفتم و هم موانع آنرا.
-آخرین باری که شما امر به معروف و نهی از منکر کردید چه زمانی بوده و خاطرهی جالبی هم اگر دارید بفرمایید.
شمال در مسیر مشهد کنار یک آبی ایستاده بودیم بعد یک ماشینی موزیک گذاشته بود با صدای فوقالعاده بلند. من رفتم به سمتشان و عبا و امامه هم نداشتم. گفتم اینجور بهتر است. از دور داشتم نزدیک میشدم گفت حاجی کمش میکنم حاجی کمش میکنم. کم کرد و گفتم میخواهم ببینم چهطور این صدا را ایجاد کردی؟! صندوق عقب را زد بالا دیدم دوتا باند بزرگ گذاشته صندوق عقب و حالا دستگاهش نمیدانم چه بود. گفتم خوب تو اعصابت داغان نمیشود؟ حالا ایشان خیلی لطف داشتند و صدایش را بستند و گفتم این صدای طبیعت که خیلی قشنگتر است! او هم خیلی راحت پذیرفت؛ کار به امر و نهی هم نکشید منتها بعدا خودم خوشحال شدم رفتم گفتم بیخاصیتبازی درنیاوردم.
یکبار داشتیم میرفتیم قم با اتوبوس، موسیقی روشن کردند - من هم با لباس و بچه بغل- رفتم گفتم. گفت نمیبندم میخواهی برو پایین. گفتم باشه نگهدار. توی اتوبان تهران قم ما را پیاده کردند.