حضرت امام در 1371/04/22 فرمودند:
به من نامه مینویسند؛ بعضی هم تلفن میکنند و میگویند: «مانهی از منکر میکنیم. اما مأمورین رسمی، طرف ما را نمیگیرند. طرف مقابل را میگیرند!» من عرض میکنم که مأمورین رسمی - چه مأمورین انتظامی و چه مأمورین قضایی - حق ندارند از مجرم دفاع کنند. باید از آمر و ناهی شرعی دفاع کنند. همه دستگاه حکومت ماباید از آمربه معروف و ناهی از منکر دفاع کند. این، وظیفه است. اگر کسی نماز بخواند و کس دیگری به نمازگزار حمله کند، دستگاههای ما از کدامیک باید دفاع کنند؟ از نمازگزار یااز آن کسی که سجّاده رااز زیر پای نمازگزار میکشد؟ امر به معروف و نهی از منکر نیز همینطور است. امر به معروف هم مثل نماز، واجب است. در نهجالبلاغه میفرماید: «و ما اعمال البّر کلها و الجهاد فی سبیلاللَّه عند الامر بالمعروف و النّهی عن المنکر الا کنفثة فی بحر لجّی.»(۳) یعنی امر به معروف ونهی از منکر، در مقیاس وسیع و عمومی خود، حتی از جهاد بالاتراست؛ چون پایه دین رامحکم میکند. اساس جهاد راامربه معروف ونهیازمنکراستوار میکند. مگر مأمورین و مسؤولین ما میتوانند آمربه معروف وناهی از منکر را بادیگران مساوی قرار دهند؛ چه رسد به اینکه نقطه مقابلاو را تأیید کنند!؟ البته جوان حزباللّهی هم باید باهوش باشد. باید چشمهایش رابازکند و نگذارد کسی در صفوف او رخنه کند و بهنام امر به معروف ونهیازمنکر، فسادی ایجاد نماید که چهره حزباللَّه را خراب کند. باید مواظب باشید. این، به عهده خودتان است. من یقین دارم - و تجربههای این چندسال هم نشان داده - تانیروهای مؤمن وحزبالّلهی برای انجامِ کاری به میدان میآیند، یک عدّه عناصر بدلی و دروغین، با نام اینها در گوشهای فسادی ایجاد میکنند تا ذهن مسؤولین را نسبت به نیروهای مؤمن و حزبالّلهی و مردمی چرکین کنند. مواظب باشید. مسأله امر به معروف و نهیازمنکر، مثل مسأله نماز است. یادگرفتنی است. باید بروید یاد بگیرید. مسأله دارد که کجا و چگونه باید امر به معروف ونهیاز منکر کرد؟ البته من عرض میکنم - قبلاً هم گفتهام - در جامعهاسلامی، تکلیف عامه مردم، امربه معروف ونهیاز منکر با لسان است؛ با زبان. اگر کار به برخورد بکشد، آن دیگر تکلیف مسؤولین است. آنها باید وارد شوند. اما امر به معروف و نهی از منکر زبانی، مهمتر است. عاملی که جامعه رااصلاح میکند، همین نهی از منکر زبانی است. به آن آدم بدکار، به آن آدم خلافکار، به آن آدمی که اشاعه فحشا میکند، به آن آدمی که میخواهد قبح گناه را از جامعه ببرد، مردم باید بگویند. دهنفر، صدنفر، هزارنفر! افکارعمومی روی وجود و ذهن او باید سنگینی کند. این، شکنندهترین چیزهاست. همین نیروهای مؤمن و بسیجی و حزبالّلهی؛ یعنی همین عامه مردم مؤمن؛ یعنی همین اکثریّت عظیم کشور عزیز ما؛ همینهایی که جنگ را اداره کردند؛ همینهایی که از اوّل انقلاب تا به حال با همه حوادث مقابله کردند، در این مورد مهمترین نقش را میتوانند داشته باشند. همین نیروهای مردمی، که اگر نبودند - این بسیج اگر نبود، این نیروی عظیم حزب اللَّه اگر نبود - در جنگ هم شکست میخوردیم؛ در مقابل دشمنان گوناگون هم دراین چندسال شکست میخوردیم و آسیبپذیر بودیم. کارخانه ما را میخواستند به تعطیلی بکشانند؛ نیروی حزبالّلهی از داخل کارخانه میزد به سینهشان. مزرعه ما را در اوایل انقلاب میخواستند آتش بزنند؛ نیروی حزبالّلهی از همان وسط بیابانها و روستاها و مزارع، میزد توی دهانشان. خیابانها را میخواستند به اغتشاش بکشند؛ نیروی حزبالّلهی میآمد سینه سپرمیکرد و در مقابلشان میایستاد. جنگ هم که معلوم است! این، آن نیروی اصلی کشوراست. نظام اسلامی متّکی به این نیروست. اگر مردم؛ یعنی همین نیروهایمؤمن و حزباللّهی، با نظام باشند، با دولت باشند - که هستند بحمداللَّه - اگراین نیروی عظیم و این نیروی بزرگ شکست ناپذیر مردمی در کنار مسؤولین و پشت سر مسؤولین باشد - که بحمداللَّه هست هیچ قدرتی نمیتواند با جمهوریاسلامی مقابله کند.